نزدیک به یک قرن از زندگى و شعرهاى گیوم آپولینر مى گذرد. اما در ایران او را تنها تعداد کمى از خوانندگان حرفه اى شعر مى شناسند. این در صورتى است که تجربه ها و تلاش هاى آپولینر در شعر سوررئالیستى و نگاه او به جهان شعر مورد استفاده بسیارى از شاعران ایران در دهه هاى متفاوت قرار گرفته. شاید برخى نام آپولینر را فراموش مى کنند چرا که نمى خواهند آشکار شود که نه تنها از او تاثیر مى گیرند بلکه در بسیارى موارد حتى از او تقلید مى کنند. با این همه نام آپولینر نه تنها در شعر فرانسه بسیار پر فروغ است بلکه بى تردید او یکى از بزرگ ترین شاعران قرن بیستم محسوب مى شود. «آپولینر» یکى از اندک شاعرانى بود که تحول در شعر را هم در فرم و هم در مفهوم دنبال مى کرد. اگر مدرنیست هایى همچون بودلر، ورلن و آرتور رمبو تنها به این فکر مى کردند که مفاهیم را از قالب کلاسیک جدا سازند و در شعر تجربه هاى جدید از زندگى ارائه دهند؛ آپولینر شاعرى بود که هم به دنبال مفاهیم و تجربیات جدید بود و هم شعر را فراتر از مفهوم کلمه مى دید بلکه براى او کلمه از جهات متفاوت مى توانست شاعرانه باشد. به ویژه شکل کلمه و شکل در کنار هم قرار دادن کلمات. شاید این جمله «آرتور رمبو» را که؛ باید مطلقاً مدرن بود؛ اولین بار آپولینر در شعر خود انعکاس داد. تجربه اى که خود رمبو نیمه کاره آن را رها کرد و از شعر دست کشید. آپولینر در حقیقت تمام مولفه هاى شعر را تغییر داد و با جسارت و نبوغ توانست براى شعر امکانات جدیدى را کشف کند و قدم به سرزمین هایى بگذارد که براى همه ناشناخته بود. کار او شبیه کریستف کلمب در کشف قاره جدید بود؛ قاره اى جدید با ویژگى هایى که براى همه ناشناخته بود. آپولینر نه تنها به کلمات براى ایجاد مفهوم شعر فکر مى کرد بلکه شکل چیدن کلمات هم مى توانست شعر را خلق کند. او در شعر «دود» کلمات را به گونه اى کنار هم مى چیند که شبیه نقاشى یک دود است و در شعر گل میخک با کلمات طرحى از یک گل میخک را تصویر مى کند. آپولینر نه تنها به وزن و شکل شعر به شکل سنتى نگاه نمى کند بلکه حتى علامات و نشانه هاى سجاوندى را هم از شعر حذف مى کند. به این ترتیب هر جمله مى تواند ادامه داشته باشد و هر کلمه در پس کلمه اى دیگر باشد. شعر با نقطه، ویرگول و علاماتى از اینگونه قطع نمى شود بلکه تمام سطرها و کلمات در امتداد هم قرار دارد. اما کار آپولینر در سطح یک بازى با کلمات، ساده نیست. نخست اینکه تجربیات آپولینر نه تنها گام مهمى در شعر سوررئال محسوب مى شد بلکه تلاشى جدى در هنر سوررئال بود. در ۱۹۱۴ وقتى شعرهاى آپولینر منتشر مى شد سوررئالیست ها هنوز شکل نگرفته بودند و پایه و مبناى جدى در نظر نداشتند. از این جهت شعر او اولین تلاش ها را با جسارتى بسیار در عرصه سوررئالیسم مطرح کرد. دوم اینکه شعر آپولینر مورد استقبال مردم قرار گرفت و مردم آن را مى خواندند. علت اصلى استقبال مردم از شعر او این بود که شعر آپولینر قبل از آنکه به عنوان شکلى جدید و فرمى استثنایى مورد توجه قرار گیرد به عنوان شعر خوانده مى شد. به بیان دیگر قدرت شعرى آپولینر به ابداعات او در فرم محدود نمى شد بلکه موضوع و مفهوم شعر نیز مورد توجه قرار مى گرفت. آپولینر در مفاهیم شعر و کشف موضوعات جدید توانست به ارتباط درستى با مدرنیسم زمان خود برسد. او نه تنها تغییرات مدرنسیم را در تغییر مفاهیم و فلسفه زندگى دنبال مى کرد بلکه در جزیى ترین بخش ها و ابداعات نیز به دنبال مدرنیته مى رفت و سعى مى کرد آن را به شعر بکشاند. به طورى که وقتى شعرهاى او را مى خوانیم به سختى باور مى کنیم که او نزدیک به صد سال پیشتر زندگى کرده و این شعرها را سروده. او آن قدر درک عمیقى از تغییرات مدرن و جهان مدرن دارد که تمام آنچه را که شاعران امروز بعد از یک قرن بیان مى کنند او در زمان خود درک کرده و آنها را به شعر بیان کرده. آپولینر فضاى زندگى شهرنشینى را به خوبى درک مى کند و آن را به شعر مى کشاند. او از نخستین کسانى است که شعر را از جهان ذهنى و انتزاعى شاعر دور مى کند و به میان مردم و زندگى روزمره مى آورد. لحظه هاى شاعرانه براى او لحظه هایى انتزاعى و در خیال نیست بلکه در میان رفت و آمد هر روز نهفته است. براى آپولینر شعر کشف هر پدیده تازه است و او در شعرهاى خود دائماً به دنبال کشف این پدیده ها است. از این جهت طبیعى است که شعر او از تمام شاعران قبل از خود و همزمان با او فاصله اى جدى مى گیرد. فاصله اى که مرزش نه مفهوم است و نه موضوع و نه فرم بلکه شاعرى است که تنها تلاش مى کند به کشف هاى تازه اى برسد. |