«آنا آخماتوا» با نوآوریهای زیرکانهاش تحولی بزرگ در زبان و شعر روسیه پدید آورد؛ از این رو او را چون پوشکین از بزرگترین شاعران روسیه میدانند._
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)ـ آنا آخماتوا، سال ۱۸۸۹ چشم به جهان گشود. سالهای نخستین زندگانی را با آرامشی نسبی گذراند، اما این آرامش چندان تداوم نیافت؛ چرا که در دوران حکومت استالین و در اوج پختگی روحی و کاری، با شرایط اختناق حاکم بر زندگی مردم شوروی، شوهرش را در همان سالهای اول روی کار آمدن حکومت انقلابی از دست داد. سالها در دلهره اعدام تنها فرزندش به سر برد. خود او هم به خاطر انتشار شعری با عنوان «سوگواره» که با موازین مکتبی آن دوره منطبق نبود، از اتحادیه دولتی نویسندگان شوروری اخراج شد تا برای سالهای متمادی با حملههای بیرحمانه رسانههای رسمی و توهینهای بیپایان سر کند.
نام اصلیاش «آنا گورنکو» است. پدرش افسر نیروی دریایی وزارت بازرگانی بود. آنا، 23 ژوئن در شهر اودسا ـ در کنار دریای سیاه ـ به دنیا آمد و طی سالهای 1900 تا 1905 در مدرسه گرامر درس خواند. در همانجا بود که نخستین شعرش را سرود.
آخماتوا در سالهای طلایی پاریس با همسرش «گومیلف» که خود شاعری انقلابی محسوب میشد به پاریس رفت؛ در آنجا به تحصیل حقوق و فلسفه پرداخت و با شاعران و هنرمندان بسیاری آشنا شد. از جمله این هنرمندان نقاش معروف «آمادئو مودیلیانی» بود که پرترهای هم از او کشید. او غیر از شاعری، سالها مترجم هم بود و تخلص «آنا آخماتوا» را از نام مادربزرگ خود گرفت.
زندگی آنا آخماتوا نمونه کاملی از زندگی در دورانی است که نویسندگان و شاعران به خاطر نوشتههایشان تیرباران یا به اردوگاههای اجباری فرستاده میشدند. او با غم و تنهایی و غرور زندگی کرد و از همین رو شعرش

آنا آخماتوا اعتقاد داشت که شعر واسطه بیان حقایق تلخ نیز هست و همین حقایق تلخ موجب شدند تا در سالهای 1923 تا 1940 انتشار شعرهای او ممنوع و خودش هم از شورای نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی اخراج شود
پر است از حوادث روزگاری که او آنها را تجربه کرد؛ همان رویدادهای تاریخی که تاریخ معاصر روسیه را شکل میدهند.
آنا آخماتوا از همان آغاز، با اشعارش، همه سلیقه ها را به خود جلب کرد. او اعتقاد داشت که شعر واسطه بیان حقایق تلخ نیز هست و همین حقایق تلخ موجب شدند تا در سالهای 1923 تا 1940 انتشار شعرهای او ممنوع و خودش هم از شورای نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی اخراج شود.
غیر از موضوعات عاشقانه شعرهای آغازین، او به بیان نوعی اگزیستانسیالیسم و مسایل تاریخی در شعرش پرداخت. اشعار کوتاه عاشقانهاش که قبل از انقلاب اکتبر سروده بود ،خیلی زود در میان شاعران جوان به عنوان الگو مطرح شد. محتوای اشعار آخماتوا، ایده های غنی رمانهای قرن ۱۹ روسیه است.
او خالق بخشی از بهترین اشعار عاشقانه ادبیات روس بود، گرچه غم و افسردگی و سرخوردگی نیز در اشعارش مشهود است. توانایی خاص او این بود که براساس رنجها و دردهای شخصی، شرایط اجتماعی پیچیده را بیان و با اشعارش یادداشتهای روزانه زندگی انسان حساس گرفتار سرنوشت را مطرح کند. زن شاعر و جوانی که به رغم غمگینی و بدبینی، به تحولات اجتماعی امیدوار بود.
سالهای پس از جنگ دوم جهانی، شوروی ضربههای سهمگینی را متحمل شده بود ـ نزدیک به بیست میلیون کشته و چندین هزار شهر و روستای ویران ـ قحطی و نبود آذوقه از یک سو و بیمهری استالین و اطرافیانش از سوی دیگر، آخماتوا را در وضعیتی بسیار ناگوار قرار داده بود. پسرش هنوز در زندان بود و شعرش متهم به بیطرفی و بیدردی ... چند شعر میهنی که در طول جنگ سروده بود، انتظار حکومتی ها را برآورده نمیکرد؛ در حقیقت، از او شعارهای دولتی و مضامین فرمایشی را طلب میکردند که شاعر هرگز به سرودن چنین شعرهایی تن در نمیداد.
از جمله اشعار مشهور آخماتوا، حماسه بدون قهرمان، نخستین پاییز، خاطرات و اشعار یادگاری، غروب، عهد و پیمان، در ستایش صلح، موج سفید، سرود آخرین دیدار، آموختم که ساده و آگاهانه زندگی کنم، به صلیب کشیده شدهها، بازداشت در سپیده صبح، جادوگر صدساله، درمیان افکار و خاطرات و تسبیح یا تاج گل هستند. او در این شعرها،

منتقدان، هر شعر او را داستانی کوتاه می نامند که محتوای غنی شاعرانه دارد و در پس هر قهرمان شکاک و تیزهوش شعرش، خود شاعر است که از تجربیاتش میگوید
تنهایی شاعر در زمان خفقان، اعتراض به اعدامها، خاطرات، وداع، تراژدی جامعه ، قدردانی از مادرانی که در جلو دادگاهها، زندانها، بیمارستانها و ادارات مسوول، روزها در هراس و سرگردانی منتظر جوابی اند، از هم پاشیدگی خانوادگی و بسیاری از مسایل ملموسی را که در آن سالهای بر زندگی مردم روسیه حاکم بود، مطرح می کند.
منتقدان، هر شعر او را داستانی کوتاه می نامند که محتوای غنی شاعرانه دارد و در پس هر قهرمان شکاک و تیزهوش شعرش، خود شاعر است که از تجربیاتش میگوید.
چون سایر شاعران، او سالهایی که تحت فشار بود، معمولا با زبان کنایه، اشاره و سانسور و سنبل سخن میگفت و با این حال کاملا روشن بود که او از چه سخن میگوید.
آنا آخماتوا، پوشکین را معلم هنری شعر خود میدانست؛ به این سبب یکی از شخصیتهای محوری دیالوگهای اشعارش، پوشکین است. او میگفت کوتاهی، سادگی و اصالت واژههای شاعرانه را از پوشکین آموخته است. اشعار خود او هم چون پوشکین محتوایی احساسی و فکری دارند و بسیاری از آنها به دوستان و همرزمان او چون پاسترناک، ماندل اشتام و بابل ،که همین رنج ها را تحمل کرده بودند، تقدیم شده است.
هر چند در دوره «خروشچف» پس از آن همه تهمت، رنج و آوارگی از او اعاده حیثیت شد و حتی اجازه دادند مجموعه ای از اشعارش منتشر و از کشور خارج شود؛ اما شاعر، سختترین تجربیات حیاتش را از سر گذرانده بود.
آنا آخماتوا 77 ساله، سال ۱۹۶۶در مسکو درگذشت. او یک سال پیش از مرگ اجازه یافت تا برای دریافت دکترای افتخاری به دانشگاه آکسفورد سفر کند. در سال 1964 هم جایزه راتنا تائورمینا در ایتالیا به او اختصاص یافته بود.
در ایران، «آخماتوا» را ابتدا با ترجمههای عبدالعلی دستغیب و احمد پوری شناختیم و پس از آن «خانه سفیدبرفی» توسط «مسعود شیربچه» و «مریم کمالی» ترجمه شد. "سرگذشت آنا آخماتوا"، نوشته ایلین فاینشتاین، با ترجمه غلامحسین میرزا صالح نیز اخیرا از سوی انتشارات مازیار به بازار کتاب عرضه شده است.
سلام
وبلاگ خیلی خوبی دارید برای من باعث افتخاره اگر شما هم مایل به تبادل لینک با سایت من باشید.
اگر مایل بودید سایت من را با عنوان " تالار گفتمان رهپویان ایران " به آدرس www.rahpuyan.ir/index.php و یا " تبادل لینک با رهپویان " به آدرس www.links.rahpuyan.ir لینک کنید و بعد با مراجعه به www.links.rahpuyan.ir از طریق ارسال لینک وبلاگ خود را با هر عنوان و توضیحی به ثبت برسانید. لینک شما حداکثر ظرف 24 ساعت تایید خواهد شد در صورتی که هر دو لینک بالا را در وبلاگ خود قرار دادید آدرس وبلاگ خود را یک بار در لینک های روزانه و یک بار در لینک های ثابت سایت www.links.rahpuyan.ir به ثبت برسانید
متشکرم